اين ها بخشي از آثار زيانبار اندوه و حزن است كه آدمي مي بايست خود را از آن ها دور نگه دارد و تنها چاره و راهكار رهايي از آن اين است كه خود را از شر عوامل ايجادي آن نجات دهد. رهايي از عوامل ايجادي حزن و اندوه به معناي آن است كه عوامل ايجادي سرور و شادي را در خود برانگيخته است.
از آن جايي كه انسان آگاهي كاملي از عوامل ايجاد كننده اندوه ندارد و گاه گمان مي كند كه چيزي، عامل است در حالي كه از عامليت برخوردار نيست و يا برعكس چيزي را كه عامليت دارد ناديده مي گيرد؛ و نيز از آن جايي كه خداوند به عنوان آفريدگار انسان در قرآن همه خصوصيات بشري و عوامل ايجادي روحيات و حالات وي را بيان كرده، بهتر آن است كه با توجه به آيات قرآني به تحليل علل و عوامل بوجود آمدن اندوه و راه هاي رهايي از آن ها بپردازيم. اين نوشتار تلاشي است براي رسيدن به اين هدف كه با هم آن را مي خوانيم. عوامل ايجادي اندوه
عوامل ايجادي اندوه به دو گونه در قرآن مطرح شده است. عواملي كه موجبات حزن و اندوه شخص را فراهم مي آورد و در حقيقت آثار آن به خود شخص باز مي گردد و عواملي كه موجبات اندوه در ديگري را فراهم مي آورد و شخص ديگري از عمل و رفتار عامل، اندوهگين مي گردد و دچار حزن مي شود.
كساني كه به فعل ديگري اندوهگين مي شوند افرادي هستند كه مي توان آنان را اهل درد شمرد؛ زيرا انسان به طور طبيعي از نقص و زشتي در خود و ديگري ناخشنود است. كساني كه در فطرت خود باقي مانده و يا در انسانيت خود به كمال رسيده اند، هنگامي كه ديگري را داراي نقصان و يا زشتي مي يابند و يا رفتار زشت و نقصان گراي ايشان را مي بينند به درد مي آيند و از فرصت سوزي آنان در راه رسيدن به كمال و رهايي از نقص، اندوهگين مي شوند.
همه پيامبران نسبت به امت هاي خويش اين گونه بودند و از رفتار ضد كمالي آنان به درد آمده و اندوهگين مي شدند.
قرآن در پاره اي از آيات به اين مساله پرداخته و علت اندوه و غم پيامبران را تبيين و تحليل مي كند. از اين رو استاد مطهري با توجه به آموزه هاي انساني بر اين باور است كه انسان كامل، انسان صاحب درد است و از نقصان ديگري اندوهگين مي شود و به رنج مي افتد. چنان كه پيامبر (ص) نسبت به امت خويش اين گونه بود و خود را براي ايمان آوري ايشان به رنج مي افكند.
به نظر مي رسد كه اين نوع اندوه، اندوه مثبت و سازنده اي است؛ زيرا كساني دچار اين گونه اندوه مي شوند كه اهل كمال و از اوليا هستند و در مقام انسانيت خود مانده و يا به كمال رسيده اند؛ اما با اين همه به نظر مي رسد كه اين گونه اندوه نيز امري مثبت و كمالي نيست و بر روح و روان، آثاري زيانبار دارد. صاحب درد بودن به عنوان نشانه انسانيت امري است و اندوهي كه به دنبال آن پديد مي آيد امر ديگري است.
به هرحال عوامل ايجادي اندوه را مي توان به دو دسته عوامل ايجادي در شخص و يا ديگري دسته بندي كرد؛ چنان كه مي توان آنها را به دو دسته عوامل ايجادي اندوه در دنيا و يا در آخرت بخش كرد.
قرآن به 44مورد از عوامل ايجاد كننده اندوه در شخص و يا ديگري اشاره مي كند. اين عوامل را مي توان به جهت ديگري به دو دسته بخش كرد. دسته نخست عواملي هستند كه به عنوان عوامل اصلي و كلي مي توان از آن ها ياد كرد. اين دسته از عوامل در قرآن به صورت انتزاعي بيان شده است؛ دسته دوم عواملي هستند كه مي توان از آن ها به عنوان عوامل فرعي و يا حتي مصداقي ياد كرد. به اين معنا كه برخي از اين عوامل در حقيقت نمونه و مصداقي از همان كلي است كه خداوند براي بيان و عينيت بخشي به صورت جداگانه در آياتي ياد كرده است؛ زيرا قرآن كتاب آموزشي و تعليمي صرف و انتزاعي نيست و هدف آن هدايت انسان به سوي كمال با بيان مصاديق عيني و حقيقي است؛ از اين رو همواره با بيان مصاديق عيني و داستان هاي واقعي از امت هاي پيشين به امر هدايت گري خود مي پردازد. به اين جهت است كه در برخي از آيات تنها به بيان كلي عوامل بسنده شده ولي در بسياري از آيات ديگر بيان عوامل همراه با بيان موضوعات و يا مصاديق عيني مي باشد كه خداوند با آن به توضيح همان كلي پرداخته كه پيش از اين بدان ها اشاره كرده بود. به عنوان نمونه يكي از عوامل اصلي ايجاد اندوه در دنيا براي انسان هاي كامل و پيامبران، كفر امت به خداوند است (عبس آيه 40و 42).
قرآن با بيان برخي از مصاديق در داستان امت ها نشان مي دهد كه چگونه مصداقي از كفر عيني، موجبات اندوه مؤمنان را فراهم آورده است.
در آيه 184 و 150 سوره اعراف قرآن به داستان گوساله پرستي قوم يهود اشاره مي كند كه چگونه موجبات حزن و اندوه انسان كاملي را فراهم آورده و حضرت موسي(ع) را از گوساله پرستي امت اندوهگين كرده است.
ارتداد مؤمنان و بازگشت آنان از ايمان و كمال به كفر و نقصان يكي از عوامل ايجادي اندوه در انسان كامل و مؤمنان واقعي در دنياست؛ از اين روست كه حضرت موسي(ع) از اين كه مؤمنان امتش در هنگام حضور وي در كوه طور و گرفتن تورات، به دست سامري مرتد شده و به جاي خداپرستي، گوساله پرستي را شيوه خود قرار داده بودند، اندوهگين مي گردد و آثار خشم و غضب در سيماي مباركش هويدا مي شود. (اعراف آيه 148و 150 و طه آيات 85و 86)
حق ناپذيري مشركان عامل اندوه پيامبرگرامي(ص) بود به گونه اي كه خداوند از وي مي خواهد كه بخاطر اين رفتار ناپسند مشركان، خود را اندوهگين نسازد و دل تنگ نگردد. (نحل آيه127و نمل آيه70و لقمان آيه23)
از ديگر مواردي كه مي توان در بخش نخست از آن ياد كرد، اندوه انسان كامل و مؤمنان واقعي از افترا و تهمت هاي كافران (انعام آيه 33 و يونس آيه 65) و استهزاي ايشان است. (حجر آيه 95 و 97)
برخوردهاي ناپسند دوستان و آشنايان دل هاي مؤمنان و انسان هاي كامل را مي شكند و اندوهگين مي سازد؛ زيرا از ايشان انتظار چنين رفتاري را نداشته و نمي پسندند كه آنان رفتاري دور از كمال و ادب داشته باشند. (يوسف آيه 69)
به هرحال رفتارهاي دور از كمال و ادب و تجاوز به حريم خصوصي و ناديده گرفتن اصول و ارزش هاي انسانيت، دل هاي انسان كامل را به رنج مي آورد و اندوهگين مي سازد. (هود آيه 77 و 78 و عنكبوت آيه 33) در حقيقت ترك وظيفه انساني و انسانيت، امري است كه اندوه انسان هاي صاحب درد را برمي انگيزد (هود آيه 12) چنان كه سلطه ستمگران و ظالمان برجامعه و جان و مال مردمان اين اندوه را تشديد مي كند. (صافات آيه 114 و 116)
اين ها بخشي از عوامل ايجادي حزن و اندوه در انسان هاي صاحب درد است كه قرآن با بيان آن ها نشان مي دهد كه اين اندوه دنيايي انسان هاي كامل براي آن است كه دوست مي دارند همگان به كمال دست يابند و اين به معناي محبت و عشق بيش از اندازه پيامبران و انسان هاي كامل به بشر و نوع دوستي ايشان است.
دسته دوم از عواملي كه در قرآن به آن ها اشاره شده است، عواملي هستند كه موجبات اندوه عده اي از انسان ها را در دنيا فراهم مي آورد. اينان كساني هستند كه يا ايمان ندارند و يا سست ايمان هستند؛ از اين رو به كوچك ترين ضرر و زيان دنيوي اندوهگين مي شوند و خود را به رنج مي افكنند. اينان شايد به آفريدگاري خداوند ايمان داشته باشند ولي به پروردگاري و مالكيت مطلق و قدرت و حكمت تام و تمام خداوند ايمان و باور نداشته باشند و چه بسا در اثر مسايلي كه مبتلا مي شوند اندوهگين مي شوند و گاه ايمان خود را به آفريدگار نيز ازدست مي دهند.
قرآن بيان مي دارد كه برخي با زوال نعمتي اندوهگين مي شوند، چنان كه با آمدن نعمتي شاد مي گردند درحالي كه اين آمدن و رفتن دردست خدا و از روي حكمت است. (حديد آيه 23) از اين رو هنگامي كه بلايي بر ايشان وارد شود اندوهگين شده و خود را از كساني برمي شمارند كه مورد اهانت قرارگرفته اند. (شورا آيه 48 و يونس آيه 22) ضرر و زيان جاني (آل عمران آيه 139 و 140 و 153) و زيان مالي (قلم آيات 18 تا 31) از ديگر عوامل ايجادي اين چنين اندوهي در انسان است.
قرآن اندوه واقعي را اندوه در قيامت برمي شمارد و اندوه دنيايي با اين همه آثار وحشتناكش را اندك و در برابر اندوه آخرت هيچ مي داند. از اين رو به مؤمنان واقعي بشارت مي دهد كه در قيامت از اين اندوه رها هستند و در بهشت شادمان مي زيند.
قرآن به مردمان پيشنهاد و سفارش مي كند كه براي رسيدن به شادي واقعي و رهايي از اندوه واقعي در قيامت، از عوامل ايجادي اندوه قيامتي دوري كنند و لذا مهم ترين عوامل ايجادي آن را با مصاديقش بيان مي كند و نسبت به انجام آنها هشدار مي دهد.
كفر يكي از مهم ترين عوامل حزن در قيامت است كه قرآن از آن در آيات چندي ياد مي كند. (عبس آيه 40 و 42 و آل عمران آيه 176) گناه مجرمان و اعمال زشت (يونس آيه 27 و هود آيه 36) و قتل (طه آيه 40) از ديگر عوامل ايجادي اندوه شمرده شده است.
فراق فرزند (طه آيه 39 و 40) عدم مساوات در خانواده (احزاب آيه 51) كم آبي و مشكلاتي از اين دست (روم آيه 48 و 49) كيفر و عقوبت (انعام آيه 42 و 43) حسادت (آل عمران آيه 120 و توبه آيه 50) تولد دختران (نحل آيه 58) شكست در جنگ و يا ديگر امور زندگي (آل عمران آيه 139) و عوامل ديگري از اين دست را قرآن به عنوان عوامل اندوه در دنيا و آخرت و در خود و يا ديگري برشمرده است.
قرآن براي رهايي از اندوه راهكارهايي را بيان مي كند كه انسان با عمل به آن ها مي تواند از اندوه دنيا و آخرت رهايي يابد. از مهم ترين اين راه ها مي توان به توجه به خدا (انعام آيه 64) ايمان به قضا و قدر الهي (حديد 22 و 23) توجه به عزت خدا و شنوايي و توانايي مطلق وي (يونس آيه 65) توجه به علم و دانش وي (همان) توجه به معاد و آخرت (لقمان آيه 23) توجه به برتري مؤمنان بر كافران (آل عمران آيه 139 و 140) و امداد غيبي او (توبه 40) دوستي خدا (يونس آيه 62) سنت هاي الهي (آل عمران 139 و 140) و مانند آن كه در حوزه بينشي جاي دارد اشاره كرد.
در حوزه عمل نيز مي توان به سجده (حجر آيه 97 و 98) نماز (همان) دعا و نيايش و راز و نياز (انبياء آيه 76) تسبيح خدا (حجر آيه 97و 98) و طلب آمرزش و استغفار (فاطر آيه 34) اشاره كرد.
عوامل طبيعي مانند بارندگي (روم آيه 48 و 49) و خواب (آل عمران آيه 154) نيز به عنوان عوامل زوال اندوه مورد توجه قرآن قرار گرفته است.
قرآن افزون بر اين ها راهكارهاي ديگري را نيز بيان مي كند كه در حكم مصونيت سازي عمل مي كنند و نمي گذارند اندوه و حزن به سراغ انسان آيد. در آيات قرآني از افرادي چون مخلصان، اولياءالله، بهشتيان، متقين، مجاهدان، محسنان، مصلحان و مؤمنان واقعي به عنوان كساني ياد شده اند كه گرفتار حزن و اندوه در دنيا و آخرت نمي گردند. از اين جا مي توان گفت كه رفتار آنان مي تواند به عنوان سلوك و عاملي براي دفع اندوه مطرح باشد.
بر اين اساس مي توان از احسان (بقره آيه 112) اخلاص (همان) استقامت (فصلت آيه 30) اصلاح (اعراف آيه 35) انفاق (بقره آيه 1620) انقياد (بقره آيه 112) ايمان (آل عمران آيه 139) تقوا (اعراف آيه 35) اطاعت از خدا و رسول و دستورهاي ايشان (بقره آيه 38 و 277)، توجه به قضاي الهي (حديد آيه 22 و 23) توكل (مجادله 10) شهادت (آل عمران آيه 169) عبوديت (زخرف آيه 68) عمل صالح (بقره آيه 62) و ولايت الهي (يونس آيه 62 و 63) به عنوان عوامل دفع و مصونيت يافتن از اندوه در دنيا و يا آخرت ياد كرد؛ زيرا برخي از اين عوامل موجب رهايي انسان از اندوه در دنيا وبرخي ديگر در آخرت است.
لینک مطلب به کیهان : http://www.kayhannews.ir/860308/6.htm خلیل منصوری ( با نام حسين رحماني منتشر شد)